فراز دوّم| ۱
اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ
سلام بر کسی که گرفتار غمها و نارحتیها و سختیها شد و سلام بر مقتول و کشتهی اشکها.
اگر بخواهیم در مورد کرباتی که بر سیدالشهداء(ع) گذشت بگوییم زبان قاصر است و هر آنچه بگوییم از مصیبتهای زمینی است نه مصیبتهای آسمانی که فقط آسمانیان میدانند در روز عاشورا بر حسین(ع) و یاران و اصحابش چه گذشت! اگر پدری را مقابل چشم فرزندش کتک بزنند، چگونه آن فرزند تحمل خواهد کرد؟ حتی بیادبترین افراد هم موقع دعوا اگر خانوادهی طرف با او باشند جایی میروند تا بچهها، دختر، خواهر و خانوادهاش حاضر نباشند نه فقط به خاطر خجالتی که مقابل آنها به او دست میدهد بلکه میفهمند خانواده طاقت دیدن این صحنهها را ندارند؛ شاید حضرت برای همین گودال را انتخاب کرد تا کسی نبیند چه بر سر او خواهند آورد!
امام حسین(ع) فرمود: أنَا قَتیلُ العَبَرَة قُتِلتُ مَکروباً وَ حَقیقٌ عَلَی الله اَن لَایأتِینِی مَکروبٌ اِلّا ردّهُ وَ قَلّبهُ اِلَی اَهلِه مَسرُوراً.[1] من کشتهی اشکم، مکروب کشته شدم و سزاوار است بر خدا که هیچ غمزدهای نزد من نیاید مگر اینکه شادمان به نزد خانوادهی خود بازگردد. قضیه آنقدر عظیم است که در ظرفیت ما نیست که اسیر الکربات بودن حضرت و کرب شهادت مولایمان را درک کنیم، فقط همین اندازه بدانیم اگر گرفته و غمزدهای خداوند بعد از زیارت سیدالشهداء(ع) قلبت را دوباره طراوت میدهد.
در روایات و سیره و زندگی اهل بیت(ع) حالت بکاء را فراوان میبینیم. البته این به آن معنا نیست که ما دایم گریه کنیم و به این معنا هم نیست که نباید بخندیم. حالت بکاء خصوصاً در ایام عزا و مجالس دعا و زیارت اباعبدالله بسیار توصیه شده است.
در روایات آمده که حضرت یحیی بسیار گریه میکرد و یکی از بکّائون عالم بود. در روایات دیگری داریم که حضرت عیسی در بسیاری از مواقع میخندید و در مواقعی هم گریه میکرد و کار عیسی بهتر از کار یحیی بود. خنده و گریه دو وجه ابزار احساسات آدمی و مثل دو روی یک سکه است که متأسفانه در گذار زمان تحت تأثیر مسائل فرهنگی، تاریخی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برداشتها و تبیینهای مختلف از آن شده است.
یکی از ملاکهای قلب زنده و رقیق گریه است. ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً[2] قرآن به یهود میگوید شما قلبهایتان از قساوت مثل سنگ و بلکه بدتر از آن شده چون گاهی از سنگ آب میجوشد ولی از قلب شما چیزی نمیجوشد. البته همهی گریهها از یک کیفیت برخوردار نیست و خیلی وقتها برای مسائل کوچک و جزئی گریه میکنیم و دل آرامش خودش را از دست میدهد، در صورتی که گریه برای هر امری و در هر حادثهای ممکن است نه تنها خوب نباشد که مکروه هم باشد. وقتی از نزدیکان کسی از دنیا میرود دل میسوزد و گریه میکند؛ این نشانهی رقت قلب است که خداوند در فطرت ما نهاده. اگر گریه نکنیم نشانهی عظمت روحی ما نیست بلکه نشان میدهد قلبمان ایراد دارد و نداشتن رقت قلب باعث افتخار نیست. چنانچه پیامبر خدا هم با همهی عظمت نفس وقتی فرزندش ابراهیم از دنیا رفت گریه کرد. به ایشان گفتند شما ما را از گریه نهی میکنید پس چرا خودتان گریه میکنید؟ حضرت فرمود من شما را از نوحهگری نهی میکنم. گریه در حد طبیعی خوب است، اما اینکه آدم برای هر حادثهای شروع کند به گریه کردن یا دیگران را بگریاند مکروه است و از آن مکروهتر جزع است، حتی برای کسانی که نزدیکان خود را از دست داده باشند. جزع کلاً مکروه و مذموم است مگر بر حضرت حسین(ع) ولی ناراحت شدن و گریه کردن در فقدان عزیز امری طبیعی است تا وقتی که به حد جزع و فزع نرسد. وقتی گریههای ما از مسیرش خارج شود ما هم از مسیر خود خارج میشویم. ما که بر مصیبت ابی عبدالله یا از خوف خدا گریه نمیکنیم سهممان است که برای دست دادن مقام یا مال گریه کنیم!
بُکاء در ارتباط با خدا یا به دلیل خوف از خداست یا پشیمانی از معصیت و گریهای ارزش دارد که یا از خوف خدا باشد یا پشیمانی از معصیت یا بر مصایب اهل بیت(ع) به ویژه حضرت حسین(ع)؛ حضرت سیدالشهداء فرمود: اَنَا قَتیلُ العَبَرَة لَایَذکُرنِی مُؤمِن الّا بَکَی.[3] (من کشتهی قطرهی اشکم مؤمنی به یاد قت من نمیافتد مگر اینکه به گریه میافتد) و امام صادق(ع) فرمود: الحُسَینُ عَبَرَة کُلِّ مُؤمِنٍ.[4] (حسین(ع) اشک هر مؤمنی است). در این عبارات لفظ أنا به کار رفته است و از لفظ انّا و نحن استفاده نشده که نشان میدهد اختصاص به امام حسین(ع) دارد و عبارت عبرة دربارهی سایر ائمه(ع) نیامده است. البته این اشک و گریه بر حضرت حسین(ع) مراتب دارد و بسته به روحیات و شرایط افراد تفاوت میکند، ولی مهم همان حالت بکاء است که قلب آدم به درد میآید و دلش میگیرد و حزنی بر او وارد میشود که این اولین مرحله بکاء و گریه است. بعضیها ممکن است در همین مرحلهی اول باشند که خیلی هم خوب است چرا که امام صادق(ع) فرمود: نَفَسُ المَهمُومِ لِظُلمِنَا تَسبِیحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرِّنَا جِهاد فِی سَبِیلِ الله.[5] یعنی نفس کسی که از ظلم به ما دلش به غم آمده تسبیح است. تسبیح یعنی شناوری در دریای توحید؛ فقط گفتن سبحان الله نیست بلکه یک کد است برای گردش تسبیحکننده در فضا و اقیانوس توحید؛ همین که کسی به خاطر مصایب اهل بیت(ع) ناراحت شده و دلش گرفته، تسبیح است و اندوه او عبادت است که با عبادات دیگر تفاوت دارد.
دومین مرحلهی بکاء وقتی است که به قلب فشار میآید، هر چند هنوز گریه نیامده ولی قلب به درد آمده گرچه اشک هم نیامده باشد؛ امام صادق(ع) فرمود:
اِنَّ الموجعَ قَلبهُ لَنَا لِیفرَحَ یَومَ یَرانَا عِندَ مَوتِه فَرحةً لَاتَزالُ تِلکَ الفَرحَة فِی قَلبِهِ حَتَّی یَرِدَ عَلَینَا الحَوض. (کسی که قلبش برای ما به درد بیاید از دنیا نمیرود مگر اینکه هنگام مرگ شادی به او میرسد و این شادی در قلبش هست تا موقعی که در کنار حوض کوثر به ما ملحق شود).
مرحلهی سوم بکاء این است که دل تکانی بخورد و بغض به گلو بیاید و چشم تر شود. در ادامهی روایت امام صادق(ع) به مسمع بن عبدالملک بصری فرمود: قبل از اینکه این دمع از چشم تو خارج شود رحمت خدا تو را فرا گرفته یعنی همان موقعی که نم اشکی دور چشمت است رحمت خدا بر تو فرود میآید. مسمع اهل عراق بود و به زیارت امام صادق(ع) آمده بود. حضرت به او فرمود تو که در عراق و بصره هستی به زیارت حضرت حسین(ع) رفتی؟ عرض کرد شما مرا میشناسید آدم معروفی هستم پس شرایطم کمی سخت است و مردم مشکلاتی برای من ایجاد میکنند، ولی دلم واقعاً آنجاست و گاهی آنقدر در فراق زیارت ابیعبدالله گریه میکنم که از خوردن و آشامیدن باز میمانم. حضرت فرمود: رحمت خدا بر اشکهایت، تو از کسانی هستی که به شادی ما خوشحالند و از حزن ما اندوهناک. آگاه باش که هنگام مرگ پدرانم را خواهی دید که ملکالموت را دربارهی تو بشارت میدهند و آن لحظه از هر مادر مهربان، مهربانترست. لذا ممکن است اشک آدم نیاید ولی همین که حس میکند حالت چشم او متفاوت شده قبل از خروج اشک رحمت خدا بر او جاری شده است.
مرحلهی بعدی ریزش اشک است. امام صادق(ع) در ادامه فرمود: فَاذَا سَاَلَت دُموعَه عَلَی خَدِّه فَلَو أن قَطرةَ مِن دُمُوعِه سَقَطَت فِی جَهنَّمَ لأطفات حَرَّها حَتَی لَایُوجَدُ لَهَا حُرّ.[6] اگر یک قطره اشک برای مصیبت جد ما امام حسین(ع) به جهنم بیفتد، حرارت جهنم را فرو مینشاند. مصیبت امام حسین(ع) چنان حرارتی دارد که عذاب آتش جهنم در برابر آن، گرمایی ندارد.
پیامبر(ص) فرمود: اِنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارةً فِی قُلُوبِ المُؤمِنینَ لا تَبردُ اَبداً.[7] حرارتی از قتل ابی عبدالله در قلب مؤمنین هست که هیچگاه سرد نمیشود. مُصیبةً مَا اَعظَمَهَا وَ اَعظمَ رَزِیَّتَهَا فِی الاِسلامِ وَ فِی جَمیعِ السَّماواتِ وَ الاَرضِ.[8]
حضرت صادق فرمود: با یادآوری مصایب اهل بیت(ع) اشک روی صورت کسی به اندازهی بال مگس جاری شود، خداوند گناهانش را میبخشد حتی اگر بیشتر از کف دریا باشد.[9]
حالا اگر حالت صراخ پیش بیاید قضیه فرق میکند. یکی از اصحاب میگوید: خدمت امام صادق(ع) رفتم. ایشان نماز میخواندند بعد از اتمام نماز دعا کردند و فرمودند: خدایا! ببخش کسانی را که به زیارت جدم حسین(ع) میروند و کسانی را که فریاد دارند در این مصیبت. خدایا به این نالهها رحم کن.[10]
رمزی در گریه برای ابیعبدالله وجود دارد که تا موقعی که تسلیم این وادی نشویم این رمز را نمیفهمیم. حضرت امام صادق(ع) فرمود: مَا مِن بَاك يَبكِيه الّا وَ قَد وَصَلَ فَاطمة(س) وَ اَسعَدهَا عَلَیهِ وَ وَصَلَ رَسُول الله وَ اَدَّي حَقَّنَا.[11] یعنی هیچ گریهکنندهای بر حسین(ع) گریه نمیکند مگر آنکه به فاطمه(س) وصل میشود و تحفهای برای فاطمه(س) میفرستد و کمکش میکند و به پیغمبر(ص) میرسد و این گریهکننده حق ما را ادا کرده است. آیا امام حسین(ع) نیاز دارد ما برایش گریه کنیم یا این ما هستیم که به گریه بر امام حسین(ع) نیاز داریم؟ مگر امام حسین(ع) با گریهی ما دوباره زنده یا سیراب میشود؟ اینطور نیست بلکه مسئله یا عَبرة کُلِ مؤمن است و قرار بر این بوده که قلبها با نام ابیعبدالله صیقل بخورد و لغزشهای ما با اشک بر مصایب اباعبدالله ذوب شود. لذا حضرت میفرماید اگر میخواهی قلبت نمیرد باید اشکهایت بر مصیبت جدم جاری شود که گریه بر امام حسین(ع) قلب را روشن میکند. این نوع گریستن با گریههایی دیگر که موجب کدورت قلب هم خواهد شد متفاوت است. لذا امام رضا(ع) به ریّان فرمود: یَابنَ شَبِیب اِن کُنتَ بَاکیاً لِلشَّیءِ فَابکِ لِلحُسَینِ بنِ عَلی(ع).[12] اگر قرار است بر چیزی گریه کنی فقط برای امام حسین(ع) گریه کن. این گریه در جای خودش به کار خواهد آمد.
خودآزمایی
1- یکی از ملاکهای قلب زنده و رقیق چیست؟
2- چه گریهای ارزش دارد؟
3- مراحل بکاء را بیان کنید.
پینوشتها
[1]. ثوابالاعمال، شیخ صدوق، ص ۹۸.
[2]. سورهی بقره، آیهی ۷۴.
[3]. کاملالزیارات، ص ۱۰۸؛ بحار، ج ۴۴، ص ۲۷۹.
[4]. همان؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۲.
[5]. امالی، شیخ مفید، ص ۳۳۸.
[6]. کاملالزیارات، ص ۱۰۱، باب ۳۲، ح ۶؛ بحار، ج ۴۴، ص ۲۸۹.
[7]. مستدرکالوسائل، ج ۱۰، ص ۳۱۸.
[8]. بخشی از زیارت عاشورا.
[9]. مَن ذکرنا آو ذُکرنا عنده فخرج من عینه مثلُ جناح الذباب، غفر الله ذنوبه ولو کانت مثل زبد البحر؛ قربالاسناد، ص ۲۶.
[10]. ... و ارحم تلک القلوب التی جَزِعت و احترقت لنا و ارحم الصّرخة التی کانت لنا...؛ بحار، ج ۳۰، ص ۸.
[11]. همان، ج ۴۵، ص ۲۰۶.
[12]. وسائلالشیعه، ج ۱۰، ص ۳۲۴؛ عیون اخبارالرضا(ع)، ج ۱، باب ۲۸، ص ۶۰۴، ح ۵۳.